سیب و نرگس

سیب,بوی کربلا میدهد بوی حبیب و نرگس گلی است که سالها پشت پنجره حیاتمان به انتظارش نشسته ایم...حال سیب و نرگس چه پیوندی با هم دارد؟؟

سیب و نرگس

سیب,بوی کربلا میدهد بوی حبیب و نرگس گلی است که سالها پشت پنجره حیاتمان به انتظارش نشسته ایم...حال سیب و نرگس چه پیوندی با هم دارد؟؟

سیب و نرگس

ســـجاده ولایـــتم

را

روبـــروی تـــو پــهـــن کـــرده ام...

شُـــده ام

ســـراپـــا چشـــم،
ســـراپـــا دل،
ســـراپاشــنیدن...
بـــرای صــرف واژه ولـــایت...

تـــا نـــکند در لحظــه های انتظــار آمــدنش
در لحظــه های آمدنش
روسیاه
مـادر باشــم.!

طبقه بندی موضوعی
مطالب پربحث‌تر
آخرین نظرات
نویسندگان

۴ مطلب در فروردين ۱۳۹۲ ثبت شده است

درسته!!!!!!!

ایام فاطمیه گذشت!!!!

اما فاطمیه و دفاع از حریم ولایت در کل سال باید همراهمون باشه.

شعر زیر را دلم نیامد اینجا نگذارم بسیار زیبا بود.با تشکر از آقای برقعی.

 

 

من میروم و مونس شبهات میشود / یک چاه ،قبر مخفی و غربت،پسرعمو
زانو گرفته ای به بغل ، مثل کودکان / خیبر شکن، خدای شجاعت، پسرعمو
دنیای تو،مگر که به آخر رسیده است/ برخیز جان من به فدایت،پسرعمو
گریه مکن فدای سرت هرچه شدزیاد/ کاری نبوده عمق جراحت، پسرعمو
چشمت کجاست، قطره اشکی به من بده/ می خواهمش برای شفاعت پسرعمو
"سیدحمیدرضابرقعی"

 

۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۹ فروردين ۹۲ ، ۲۱:۱۱
زهرا احمدی مفرد

به قلبم مهر حیدر با تو مادر

نجات من زمحشر با تو مادر

برایت گریه کردن با من و دل

و رزق دیده ی تر با تو مادر ....

 

..............

 

 

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۴ فروردين ۹۲ ، ۲۲:۲۱
زهرا احمدی مفرد

به پاس همه ی طعنه شنیدنها

به پاس همه ی چپ چپ نگاه کردنها

به پاس همه ی مسخره کردنها

به پاس همه ی استدلالهای غریب برای رد کردن تو

به پاس همه ی کنایه ها

به پاس همه ی متلک هایی که به خاطر وجود تو گفته شد

به پاس همه ی نگاه هایی که دیدند تو را و نادیده گرفتند

به پاس همه ی سیاهیت

به پاس همه ی حفاظت و صیانتت

به پاس همه اشک هایی که در گوشه تو پنهان شد

به پاس عزتت

به پاس همه و همه...

دوستت دارم

نه اندک

آنچنان که حاظر نیستم تو را از خود جدا کنم

تویی که وارث زهرایی.

و تو

همان چادر منی

ای وام دار دخت رسول!!

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۸ فروردين ۹۲ ، ۱۶:۴۹
زهرا احمدی مفرد

کدام مسئله را حل میکنی؟

برای کدام امتحان درس میخوانی؟

به چه امید نفس میکشی؟

کیف و کلاسورت را از چه پر میکنی؟

کدام اضطراب را به جان میخری؟

دیر رسین به اتوبوس و کلاس را یا نمره گرفتن؟

دلت را به چه چیز بسته ای؟

به مدرک به ماشین؟

.

.

.

آی پسر دانشجو به تو چه مربوط که خانواده ای در همسایگی تو داغدار شدند؟جوانی به خاک افتاد؟

.

.

.

آی دختر دانشجو به تو چه مربوط است که دختران سوسنگرد را به اشک نشاندند؟و آنان را زنده به گور کردند؟

 

 

 

یادداشتی از شهید احمدرضا احدی

رتبه1کنکور پزشکی سال64.

 

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۴ فروردين ۹۲ ، ۱۳:۵۸
زهرا احمدی مفرد