به پاس همه ی طعنه شنیدنها
به پاس همه ی چپ چپ نگاه کردنها
به پاس همه ی مسخره کردنها
به پاس همه ی استدلالهای غریب برای رد کردن تو
به پاس همه ی کنایه ها
به پاس همه ی متلک هایی که به خاطر وجود تو گفته شد
به پاس همه ی نگاه هایی که دیدند تو را و نادیده گرفتند
به پاس همه ی سیاهیت
به پاس همه ی حفاظت و صیانتت
به پاس همه اشک هایی که در گوشه تو پنهان شد
به پاس عزتت
به پاس همه و همه...
دوستت دارم
نه اندک
آنچنان که حاظر نیستم تو را از خود جدا کنم
تویی که وارث زهرایی.
و تو
همان چادر منی
ای وام دار دخت رسول!!